شهریور ۱۳۲۰ در لاهیجان چه گذشت ؟
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ابریشم پرس، هفتم شهریور ماه برابر با هشتاد و یکمین سالروز حمله ی هواپیما های متجاور شوروی به شهر لاهیجان که باعث کشته هفده تن و زخمی شدن عده ای از مردم بیگناه در میدان اصلی شهر است که از سوی شهرداری لاهیجان ” میدان شهدای هفتم شهریور ۱۳۲۰ ”
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ابریشم پرس، هفتم شهریور ماه برابر با هشتاد و یکمین سالروز حمله ی هواپیما های متجاور شوروی به شهر لاهیجان که باعث کشته هفده تن و زخمی شدن عده ای از مردم بیگناه در میدان اصلی شهر است که از سوی شهرداری لاهیجان ” میدان شهدای هفتم شهریور ۱۳۲۰ ” نامگذاری شد و بعد از انقلاب به ” میدان شهدا” معروف شد.
در کتاب جمعه سیاه لاهیجان آقای امیری از شاهدان زنده آن روز نقل میکند.
یکی از راویان به نام ادیسون ملک شاه نظریان از ارامنۀ ساکن در لاهیجان که در روز واقعه ۹ ساله بوده اینگونه روایت کرده است:
«صبح جمعهای در منزل بودم که صدای پرواز هواپیما در آسمان شهر به گوشم رسید و با کنجکاوی خودم را به بالای پشت بام رساندم تا شاهد پرواز هواپیماها باشم. دیدم از طرف خیابان رشت به طرف کوه سبزهمیدان لاهیجان دو، سه هواپیمای چند موتوره، همراه چند سرنشین در حال نزدیک شدن هستند. به قدری ارتفاع هواپیما پایین بود که میشد بدون چشم مسلح، خلبان را همراه با تجهیزاتش، به خوبی تشخیص داد. هواپیماهای دو موتورهای بودند که به طرف استخر رفتند و در بازگشت از همین مسیر دیدم که شیء کوچکی از آن به طرف زمین سقوط میکند. در یک چشم به هم زدن، صدای گوشخراشی طنین انداخت و لحظهای بعد همه جا سیاه شد. در همین لحظه، مردمی که در آن نزدیکی بودند سراسیمه از طرف میدان اصلی شهر شروع به دویدن کردند و در کوتاهترین زمان اطراف میدان اصلی شلوغ شد. عدهای به طرف بازار میدویدند . شیشههای بزرگ داروخانۀ فروردین، که در نزدیکی خانۀ ما بود، به کلی شکست. صدای شکستن شیشههای داروخانه به قدری بلند بود که برای دقیقهای نظرها را به خود جلب کرد…. از کسانی که در آن لحظات مجروح شده بود، پسر علیزادۀ راستان بود که جلوی مکان فعلی داروخانۀ فرخزاد، جلوی دکان عیسیبخش، جنب کوچۀ بنبست شکم خودش را در دستش گرفته بود. کمی که دقت کردم دیدم رودههایش بیرون زده و بیچاره دوام نیاورد. از بالای خانه دیدم که یکی از اهالی شهر، به نام علی دارابی استخوان دستش از بازو بیرون زده بود و فریادزنان میدوید. سفیدی رنگ استخوانش را میشد بهراحتی تشخیص داد. لحظاتی بعد، ارابۀ دوچرخی هم دیدم که مرد نیمهجان و شاید مردهای را روی آن گذاشته بودند و از کوچۀ ما به طرف قبرستان آقا سیدمحمد یمنی میبردند»
برچسب ها :اخبار لاهیجان ، جنگ جهانی اول
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0