روایتی از زندگی شهید ابوالحسن کریمی
دادستان شهیدی که طعم زندان جمهوری اسلامی را چشید/ واکنش آیتالله خامنهای به حکم انفصال شهید کریمی/ مواضع قابل تأمل سردار حزبالله گیلان پس از آزادی از زندان
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ابریشم پرس به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، شهید ابوالحسن کریمی از فعالان دوران نهضت اسلامی، اولین فرماندار لاهیجان و دادستان استان گیلان، در ۱۳ فروردین ۱۳۶۵ توسط گروهک تروریستی منافقین ترور شد و به شهادت رسید.
یکی از جلوههای قابلتأمل و درسآموز زندگی شهید کریمی، محاکمه در دادگاه و حکم انفصال از خدمت وی بود که حکایت از مظلومیت این شهید داشت. روایت این ماجرا در کتاب «شهید ابوالحسن کریمی (سردار حزبالله گیلان)» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده به شرح زیر آمده است:
محاکمه در دادگاه
شهید ابوالحسن کریمی، یکی از نمونههای بارز مظلومیت حزبالله است که پس از عمری مبارزات پیگیر و خستگیناپذیر با رژیم ستمشاهی و ارائه خدمات بیشائبه به انقلاب و مردم گیلان به خاطر واگذاری مقداری از اراضی بایر یکی از مالکان مقیم خارج از کشور بین ۱۴ نفر از کشاورزان محروم در مهر ماه ۱۳۶۴ توسط دادگاه کیفری یک شعبه ۱۳۸ تهران به محاکمه کشیده میشود و به جرم هتک حرمت مالکیت به انفصال از شغل و سه سال محرومیت از مشاغل دولتی محروم میگردد.
واکنش تند آیتالله خامنهای به حکم انفصال شهید کریمی
امّا نکته حیرتانگیز و تأسفبار قضیه آنجا بود که صد روز بعد از شهادت مظلومانه شهید کریمی دادسرای عمومی تهران در یک اقدام بیسابقه، حکم انفصال شهید را با نه ماه تأخیر از زمان صدور حکم جهت اجرا به اداره آموزش و پرورش لاهیجان ابلاغ مینماید که این اقدام موجی از تأثر و ناراحتی را در اقشار مختلف مردم برمیانگیزد. امری که حتی واکنش حضرت آیتالله خامنهای، رئیسجمهور وقت را در پی داشت:
«شنیدم دادسرای تهران اخیراً به آموزش و پرورش لاهیجان ابلاغ کرده است که شهید ابوالحسن کریمی دیگر عضو دستگاه قضائی نیست. از جهاتی چند که پوشیده نیست عمیقاً متأسف شدم. البته برای آن شهید عزیز ننگ نیست که حالا دیگر عضو قضائی نباشد، امّا اگر آن دستگاه میتوانست کسی مثل او را داشته باشد برایش افتخار بزرگی بود. باری به هر نحو مناسب بدانید جبران فرمایید. واضح است که اینگونه برخورد دستگاه قضائی با شخصیتهای مؤمن و متعهد و ایثارگری همانند شهید کریمی که عمری صادقانه و مخلصانه در راه اسلام عزیز و نظام مقدس جمهوری اسلامی به تلاش شبانهروزی دست یازید و در زمان تصدی فرمانداری و دادستانی حتی ریالی هم از دولت حقوق دریافت نکرد و همیشه معتقد بود که در این زمان حساس باید به دولت به مقدار بسیار ناچیز کمک کرد، میتواند اثرات بسیار نامطلوبی در بین دوستان واقعی انقلاب اسلامی برجای گذاشته و دشمنان انقلاب را برای فتح مجدد سنگرهای ازدسترفتهشان ترغیب نماید.»
پاسخ به طعنه ملیگراها در زندان
شهید کریمی در ارتباط با مسأله واگذاری زمین کشاورزی ۹ روزی در زندان قصر زندانی شد. در زندان عدهای از افراد ضدانقلاب بودند. علاوه بر آن تعدادی نیز به جرم اختلاس و مسائل دیگر حتی مواد مخدر زندانی شده بودند. او در آنجا هم محیط را در دست گرفت و در زندان فضایی دینی و قرآنی حاکم کرد.
خود شهید در این باره نقل کرده است : «یکی از عناصر جبهه ملی از گیلان در آنجا زندانی بود. آمد گفت تو کریمی نیستی؟ تو همان دادستان انقلاب گیلان نیستی؟ گفتم چرا. گفت دیدی این جمهوری اسلامی به تو هم وفا نکرد. تو را هم زندانی کرد. حالا اگر از زندان آزاد شدی، اگر دوباره به تو مسئولیت بدهند چکار میکنی؟ به او گفتم اگر دوباره برگردم و مسئولیت به دستم بدهند در برخورد با آدمهایی مثل تو یک لحظه تردید نمیکنم.»
او بعد از این ماجرا، در سخنرانیها باز هم از نظام دفاع میکرد. میگفت: در یک موضوع قضایی پروندهای برای من تشکیل شده و رفتم دادگاه و به عنوان متهم دارم جواب میدهم. بالاتر از این حتی اگر در دادگاه جمهوری اسلامی من محکوم بشوم من را بیاورند توی همین میدان مسجد جامع که بارها درباره انقلاب، شهدا، برای مردم از ارزشهای انقلاب صحبت کردهام، من را به عنوان یک مجرم بخوابانند و شلاق بزنند، وقتی شلاقم تمام شد بلند میشوم و دستهایم را مشت میکنم و میگویم درود بر خمینی، زنده باد جمهوری اسلامی. میگویم: ضدانقلاب! من که فرزند انقلاب هستم این جمهوری برابر با موازین قانونی با من اینگونه معامله کرد. تو دیگر حساب کار خودت را داشته باش!
موضع جالب شهید کریمی پس از آزادی
با این همه از دوره ۹ روزه زندان وی حجتالاسلام مهدوی خاطرهای را تعریف مینماید: «پس از آزادی [شهید کریمی] از زندان با ماشین شخصی خودم به قم رفتم. پس از خواندن نماز صبح در حرم مطهر حضرت معصومه(س) بنابه دعوت قبلی در حجره شهید کریمی در مدرسه خان رفتم. برایم حلیم و نان سنگک گرفته بود. گفت: فلانی اجازه بده اول این جوان چند آیه از قرآن مجید برای ما بخواند و بعد از صرف صبحانه من نیز تا تهران همراه شما خواهم آمد. آن جوان را نمیشناختم چند آیه از قرآن خواند بسیار دلنشین و جذاب بود. پس از صرف صبحانه با اتفاق حرکت کردیم.
حقیر گفتم: آقای کریمی در مسیر راه تهران فرصت هست به من بگو چگونه به زندان افتادی؟ تو که این همه زحمت برای این انقلاب و پیروزیاش کشیدی آخر چرا باید به زندان بروی؟ در زندان بر شما چه گذشت؟ پاسخم را اینگونه داد: یعنی علیه نظام و انقلابی که آرزوی دیرینه همه ملت ایران بود حرف بزنم؟ هرگز!
برچسب ها :ابوالحسن کریمی ، انقلاب اسلامی ، دادستان شهید ، شهید کریمی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0